میتواטּ...
میتواטּ تنها شد،
میتواטּ زار گریستــ ،
میتواטּ دوستــ نداشتــ ،
و دل عاشق آدم ـها را زیر پا ـها ﻟﮧ ڪرد!
میتواטּ ﭼﺸﻤﮯ را ﺑﮧ هیاهوﮮ جهاטּ خیره گذاشتــ ...
میتواטּ صد ـها بار علتــ ﻏﺼﮧ ﮮ دل را فهمید!
میتواטּ...
میتواטּ بد شد و بد دید و بد اندﻳﺸﮧ نمود!
آخرش هم تنها، میتواטּ تنها رفتــ ...
با جهاﻧﮯ ﮪﻤﮧ اندوه و غم و بدﺑﺨﺘﮯ...
یادگارﮮ؟ ﮪﻤﮧ جا ﺗﻠﺨﮯ و سردﮮ و غرور...
فاﺗﺤﮧ؟ خوبــ شد ڪﮧ رفتــ ! عجبــ آدم بد ﺧُﻠﻘﮯ بود!
وﻟﮯ اﮮ ڪودڪ زیباﮮ دلم، آטּ ور سڪﮧ تماشا دارد...
"دڪتر شرﻳﻌﺘﮯ"
ادامه...
هیشکدوم
فقط ادامه میدادم
به نظرم همه جا تلاشم رو کردم
خیلی جاها هم خدا خرابکاریهامو پوشونده
ولی من خیلی جاها اشتباه کردم!
برای یه مدت فقط پاوس و دیگر هیچ .
حداقل تا زمانی که احساس کنم مغزم ار این همه هرج و مرج دور و برم آروم گرفته
عه...
فکر میکردم میری به عقب!
نه اتفاقا چون عقبش هم مثل همین حالا یه جهنم بود .
انقد دوست دارم بیام دستتو بگیرم ببرمت یه کافه و ساعت ها باهات حرف بزنم تا این افکارو از خودت دور کنی....
خب بیا بگیر
میام... شک نکن...