I want, I canܓܨ
I want, I canܓܨ

I want, I canܓܨ

59

 دلم نه برای رضا میسوزه نه رامین... فقط دلم به حال رشید میسوزه...

همینطور که مینویسم اشکم میاد....

نمیدونم چی بگم... باورم نمیشه... هیچوقت زندگی روی خوشش رو بهش نشون نداد...

نمیدونم چی بنویسم...


نظرات 3 + ارسال نظر
Reyni چهارشنبه 21 خرداد 1393 ساعت 11:59

فقط مى تونم براش دعا کنم

ممنون....

سعیده چهارشنبه 21 خرداد 1393 ساعت 18:19 http://makhfipesar.persianblog.ir/

همیشه دعا کن
امید داشته باش
و البته بدون تردید

میدونی سخت ترین قسمتش همون "تردید" هست...

سعیده پنج‌شنبه 22 خرداد 1393 ساعت 16:20 http://makhfipesar.persianblog.ir/

همیشه فکر می کردم دلیلی وجود نداره واسه یه آدم مسن مریض دعا کنی تا خوب بشه
یهو به خودم اومدم که چرا باید واسش مرگ راحت از خدا بخوام
اونهم می تونه عمری طولانی تر با یه تجربه دیگه سلامتی داشته باشه
این همون تردیدی بود که تو ازش میگی

زندایی من همش 43 سالشه...
من تردیدم تو اینه که میگم آره خوب میشه
اما ته دلم میگم ریه هاش کار نمیکنن دکتر جوابش کرده...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد