I want, I canܓܨ
I want, I canܓܨ

I want, I canܓܨ

52

اسفند 91! پسری دنبالم اومد و من با غرور شکستمش!

"نمیدونم چه حسیه... عذاب وجدا... احساس ترحم... عشق... نمیدونم!

از وقتی این اتفاق افتاد همیشه به این موضوع فکر میکردم، همیشه...

شاید اگه اون روز بهتر رفتار میکردم همه چی یه جور دیگه میشد...

شاید اینهمه فکر کردن و احساس ناراحتی نداشتم..."

51

سریال شهریار خیلی غم داره...

امشب قسمت آخرش بود همین حالا تموم شد...

"خب.. خیلی دوست دارم گریه کنم... :( "


50

اینارو من درست کردم...

"سفارشی بودن!! قشنگن؟! این آخریه خیلی حوصله سر بر بود! خیلی وقت گرفت!!"

49

امروز از ساعت 8 صبح تا 5:30 تو استخر بودم! ینی دیگه جوونی میمونه برای آدم؟؟ خیلی نامردن...

300 متر ازم امتحان گرفتن + 200 متر + 50 متر کرال سربالا + 25 متر کرال سربالا و غوص تو آب برداشت وزنه و

برگشت با پای مقدماتی!! بعدشم که اومدم نحوه گرفتن غریقو گفتن بعدشم امتحان!!

زنه وحشی!! مثلا غریق فعاله! غوص زدم تو آب پاهاشو بگیرم با دست فشار میده رو سرم!

دفعه بعد رفتم دستشو گرفتم (همونجوری که آموزش داده بودن) با اون یکی دستش چسبید به گردنم!!

(اینو اصلا آموزش نداده بودن!)، در عوض اون یکی مربی خیلی بهتر بود... وحشی نبود!

گفت از مغزتون استفاده کنین! منم داشتم میرفتم طرفش گفتم آروم باش دارم میام نجاتت بدم! حالا نمیدونم

واقعا بخاطر حرف من یکم آروم شد یا نه!

در کل روز خیلی خیلی سختی بود... بعد از همه اینا هم CPR ازمون گرفتنو تئوری! که من اومدم خونه دقت کردم

دیدم یه سوالو جواب ندادم! اونم به دلیل اینکه وسط جواب دادن گفت به سوال 4 اضافه کنین منم اصلا حواسم نبود!

"کتفم خیلی درد میکنه حتی موقع تنفس هم میسوزه!! امروز خیلی فشار آوردم به دستم تو حمل انتفاعی باید

غریقو بلند میکردم میذاشتم روشونم!! یکم راه میرفتم! (اصل دوییدنه)"