I want, I canܓܨ
I want, I canܓܨ

I want, I canܓܨ

74

این روزا از خودم دلگیرم!

این اون دنیایی نبود که واسه خودم آرزو داشتم...

این اون آینده نبود...

نمیدونم تا کی باید دست دست کنم تا به اون چیزی که میخوام برسم...

"موفقیت دنبالتم... از من فاصله نگیر!"

نظرات 3 + ارسال نظر
سعیده جمعه 27 تیر 1393 ساعت 14:58 http://nakhab.blogsky.com/

آفرین به لیاه خودم
پس بیشتر تلاش کن
به نظر یه برنامه ریزی کم داری
زیاد وقتت رو نمی گیره عزیزم

میدونی من هیچوقت تو زندگیم برنامه ریزی نکردم!
فقط به اون چیزی که میخواستم فکر کردم که اونم نشد...

سعیده شنبه 28 تیر 1393 ساعت 17:13 http://nakhab.blogsky.com/

عکس من
دقیقا تا قبل از ازدواجم کاملا منظم و با هدف بودم
برعکس بعد از ازدواج هیچی طبق برنامه من پیش نرفت
شاید دلیل سردردهای دیوانه کننده ام همین جهت عکس زندگیم باشه

آخه من چجوری منظم و با هدف باشم وقتی همش دیگران میگن این رشته رو بخون این کلاسو نرو اینکارو نکن... همه هدفا از هم میپاشه دیگه... من راهم این نبود...

نخیر خانوم سردردات بخاطره اون افکاره عجیبه!

سعیده دوشنبه 30 تیر 1393 ساعت 17:41 http://nakhab.blogsky.com/

هم کارم رو بابام انتخاب کرد هم همسرم رو
از بین اون ادارات خوبی که قبول شدم جایی رو به پیشنهاد بابام انتخاب کرده بودم که بیشترین آزار رو دیدم
با کسی ازدواج کردم کلاً خلاف معیارهام بود
شاید به حرف بابام نمی کردم بیچاره می شدم
ولی حسرتش همیشه به دلمه
آدمی اینجوریه دیگه
در حسرت نداشته هاست همیشه

دقیقا.. همیشه هم چون میدونه پدرو مادر خیرشو میخوان همیشه حرفاشونو گوش میده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد