186

تو از من ناراحتی؟
با من حرف بزن... وقتی هیچی نمیگی، وقتی حرف نمیزنی
میدونم تو دلت یه چیزی هست و نمیگی... بگو
با توام.. تویی که باهات حرف زدم اما جوابمو ندادی...
ازون روز تو فکرتم، ناراحتم :(

185

موس خریدم، ترازو خریدم، هارد هم مامانم گرفت!
مونده چه چیزایی؟؟ یادم نمیاد! بیخیال! بقیه چیزایی که میخوام رو
مینویسم، مدت ها بود که دلم شیراز میخواست، حالا جور شده!
از طرف دانشگاه میرم، چه دوستم بیاد چه نیاد من میرم (ولی امیدوارم بیاد!)
با اولین پولی که برسه دستم چیکار میکنم؟؟ میرم سفر!
چه بابام بذاره چه نه من میرم، با داخل کشور مخالفتی نداره ولی من دلم خارج
از کشور میخواد!
امیدوارم به زودی نصیبم بشه... اونم اگه گفتین کجا؟؟
لوسی هم که بزرگ شده برای خودش میره یهو سه روز نمیاد بعده سه روز بر مگیرده
اونم نصفه شب! پیشی تو چه میکنی حالا؟؟ دلم برات تنگ شده ها...

184

اینستاگرامی ها بیاید پیشم
"paryirani"
اینجا راحت تر میشه پست گذاشت!
بعععد اینکه کلاس استاد عزیزم رو همون غروب میرم!
زود شروع میکنه زودم تموم میکنه...
چقدر خوبه ازین استادا که از همه چی پُرن
دوسش دارم این پیره مردو... خیلی با نمکه

183

تنها کارتونی که خیلی بهم انرژی میده و میفهمم "من میتونم"
 دانشگاه هیولاهاست!
طرف تو فرانسه شاگرد ژان پیاژه بوده حالا شده استاده ما!
خیلی خوبه ها فقط خیلی نامردی کرد، بد قولی کرد
گفت اونایی که اورژانسی هستنو میذارم ساعتو کلاسشونو بجای
غروب، ظهر بیان بعد که دید همه همون کلاسو برداشتن و خیلی شلوغه
گفت نه! :|
پیره خییییلی پیره میدونم بچه ها شلوغ میکنن اذیتش میکنن ولی آخه گناهه ما چیه
ساعت 6 تا 7:30 باهاش داریم  میگه حذف کنین... بابا ما تابستون یه بار همینو حذف کردم
دیگه بسه دیگه.... راه بیا تورو خدا


182

یکشنبه، دوشنبه، سه شنبه، چهارشنبه
اینا چین؟؟ روزایی که من باید برم دانشگاه :|
و بالاخره بعد از سال ها فس فس کردن  کلاس زبان ثبت نام کردم!
پس برنامه بالا رو + دوشنبه و پنج شنبه کنید!
کلی وقتم پر شده، اینجوری خوبه فکرو خیال الکی نمیکنم!
یه چیزیم هست هر وقت یادش میوفتم خندم میگیره
این ترم اکثر کلاسام شلوغ هست سر یه کلاس هی میگفتم هیییییسسسسس :|
آخرشم عماد گفت پری (پریچهر! من) دیگه پنچر شد انقد هیییسسسسس گفت  :|
میدونم خنده دار نبود ولی نمیدونم چرا من میخندم!

181

اوووممممم یه سری چیزا دلم میخواد!
مثلا اون صندل 169 تومنیه! یه ترازوی دیجیتال آشپزخونه
اون هارد اکسترنال مشکی زرده، اون موس خوشکله مایکروسافت
یه گارد با پرچم امریکا برای گوشیم، اون ادکلن مادمازل...
از همه مهم تر یه عینک آفتابی خوب با شماره چشمم!
اگه هم راه داشته باشه یه دوربین عکاسی!
میدونم همه اینا با هم خیلی میشه ولی...
"من یه روزی همه شونو میگیرم، اینو قول میدم"

180

همیشه به خودت بگو که:
"زندگی تعداد دم و بازدم های مکرر نیست،
بلکه لحظاتی است که قلبم می تپد برای دوست داشتن
"

179

मुझसे तुमसे प्यार है
اگه گفتین این ینی چی؟؟
به هندی هست

178

چند روزیه که احساس میکنم زشتم!
احساس میکنم اصلا آدمی نیستم که دیگران میخوان!
اصلا هیچکس دوست نداره به من توجه کنه!
چون فکر میکنن من خشکم!
چرا من خلم؟ چرا اینجوریم؟ چرا تا دیروز از گلدوست خوشم میومد
امروز از یگانه! و میدونم چند وقت دیگه از یه نفر دیگه!
اصلا چرا من باید از یه جنس مخالفی که میشینه با همه حرف میزنه بجز من
خوشم بیاد؟ البته یگانه آدم خاکی هست کسی نیست ازش بدش بیاد
خلاصه اینکه من خلم، خلم و خلم

177

غرق تمنای توام، موجی ز دریای تو ام
من نخل سرکش نیستم، تا خانه در ساحل کنم
از گل شنیدم بوی او، مستانه رفتم سوی او
تا چون غبار کوی او، در کوی جان منزل کنم
اول کنم اندیشه ای، تا برگزینم پیشه ای
 آنگه به یک پیمانه می،  اندیشه را باطل کنم
"لیلا فروهر، فریاد
دلم میخواد همه این شعرو بنویسم! :/
از وقتی که دارم روان شناسی میخونم همه خواب هام بی معنی شدن!
چرا؟ چون فهمیدم همه خواب هامون افکارمونن که توی نا خودآگاه ما هستن!